کاروانی از شعر
بیتی از حافظ:
دورم به صورت از در و دولت سرای تو
لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم
***
قصه هجر کلیم کاشانی هم شنیدنی است.
آمدم با سینه پر آتش و چشم پر آب
تا بگویم قصه هجر تو را با آب و تاب
***
این ضرب المثل زیبا از سعدی است
دیده اهل طمع به نعمت دنیا
پر نشود،همچنانکه چاه به شبنم
ابن یمین:
یک دل اهل نظر در همه آفاق نماند
که نبردی تو پریچهره به دستان از دست
***
امید «نسیمی» در سخت ترین شرایط به فضل و رحمت خداست.
اگر چه کشتی تن بشکند ،چه باک آن را
که باد شرطه فضل تو بر کران انداخت
***
ادیب صابر ،پرستش را در دین عشق واجب میداند
بجان تو که پرستیدن تو کیش من است
به کیش عشق پرستش رواست جانان را
***
این رباعی از مولانا است.
بد میکنی و نیک طمع میداری
خود بد باشد جزای بد کرداری
با آنکه خداوند کریم است و رحیم
گندم ندهد بار چو جو می کاری
***
فروغی بسطامی معتقد است وصال را پایانی نیست.
من سیر نخواهم شدن از وصل تو آری
لب تشنه قناعت نکند ماء معین را
***
بیتی از صائب :
می شود گوهر اگر جمع توانی کردن
آبرویی که به دریوزه گدا می ریزد
***
نظرات شما عزیزان: